یک با یک برابر نیست ... - احمد جان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک با یک برابر نیست ...

 

معلم پای تخته داد میزد

صورتش از خشم گلگون بود

و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان

ولی آخر کلاسی ها

لواشک بین خود تقسیم می کردند

و آن یکی در گوشه ای دیگر جوانان را

ورق می زد

با خطی خوانا بر روی تخته ای کز ظلمتی تاریک

غمگین بود

تساوی را چنین نوشت : یک با یک برابر است

از میان جمع شاگردان یکی بر خاست

همیشه یک نفر باید بپا خیزد …

به آرامی سخن سر داد:

تساوی اشتباهی ، فاحش و محض است

نگاه بچه ها نا گه به یک سو خیره شد و

معلم مات بر جا ماند

و او پرسید : اگر یک فرد انسان واحد یک بود

آیا باز یک با یک برابر بود؟

سکوت مدهوشی بود و سؤالی سخت

معلم خشمگین فریاد زد آری برابر بود

و او با پوزخندی گفت :

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

آنکه زر و زور به دامن داشت بالا بود

و آنکه قلبی پاک و دستی فاقد از زر داشت پایین بود

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

آنکه صورت نقره گون چون قرص مه می داشت بالا بود

وان سیه چهره که می نالید پایین بود

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

این تساوی زیر و رو می شد

حال می پرسیم یک اگر با یک برابر یود

نان و مال مفتخوران از کجا آماده می گردید

یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد؟

یک اگر با یک برابر بود

پس آن که پشتش زیر بار فقر خم می شد

یا که زیر ضربت شلاق له می شد

معلم ناله آسا گفت:

بچه ها در جزوه خویش بنویسید:

که یک با یک برابر نیست…

 




تاریخ : دوشنبه 92/2/30 | 12:14 عصر | نویسنده : محمد | نظر

  • paper | فروش لینک | فروش بک لینک